2004/05/18

رگ همنوع دوستي

يه چيزي كه تو ذهنم موقع خروج از ايران مونده حركتهاوحرفايه 100 تايه غازي بودكه بين مامسافرابودهروقت هم يادش ميوفتم اين فيلم ارتفاع پست جلو چشام مياد.خودم وجوونهايه ننه مرده مثل خودم که ميخواستيم ازاون باغ وحش بزنيم بيرون واسه فردايه بهتر. راستي! چي بهش ميگند! فرار مغزها ....ززررررررررررررررشک.!! خرم انروز کزين منزل ويران بروم......راحت جان طلبم وزپي جانان بروم نذرکردم گرازين غم به درايم روزي......تادر ميکده شادان و غزلخوان بروم مسافرايه مقصد استانبولي که من فکر ميکردم همشون ميخواند برندجنس بيارند اينور نگو از برکت مملکت گل و بلبل آقاامام زمان همشون ميخواستند در برند يا جيم کنن برند . جا داره ضمن عرض خسته نباشيد وخدا قوت خدمت مسئولين وسران زحمتکش مملکت جهت ترکمون هايي که از اون بالا تا پايين به ترتيب قد وبه اندازه وسعشون به سرتاپايه اين مملکت زدندوباعث شدند جوونهايه مردم تو صف طويل پشت سفارت خونه هامشغول باشند ويه عده مثل خودم و خيلي هاديگه رواز مملکت رم بدند تشکر کنم. همه از دم اومده بودندبپرند از واجبي فروش گود عربها بگير تااون يارو گندهبک که از تک چرخ زدناش تو خيابونا اينقدر ور زد که ديگه داشت استفراغم ميگرفت.خلاصه سيرکي داشتيم تو اون اوضاع و احوال. جالبش اينجا بود که خيلي هاشون تا فهميدند تو پاسم ويزاخورده ودارم ميرم ددر دودور بدجورواسشون نازوعزيز شدم چپ و راست يهو تحويلم ميگرفتند واز بس پرسيدندچيکار کردم که اين شافتول ويزا خورده تو پاسم وازين حرفاداشتم اسهال ميگرفتم منم که انگار شمبول غول رو شکوندم عينهو اينايي که دارنددر مورد تنظيم خانواده کنفرانس ميدن واسشون توضيح ميدادم که بله اگه شماها هم مثل من شب به شب دندوناتون رو مسواک کنين , با جوراب به عشق دختر همسايه تو رختخواب نرين , بصورت واستاده پي پي نکنين مخصوصا موقع جيش کردن سوت وملودي نزنين , تو حياط همسايه رو به بهونه اينکه کفترتون اونجا نشسته ديد نزنين موقع فکر کردن دست تو دماغتون نکنين , تو حموم که هستين همش به شامپو و صابون فکر نکنين و هنرهاتون رو هميشه ختم به زير شکم نکنين ويه کم مبتکر باشين اونموقع ميتونين و استحقاق اينو دارين که ويزا بگيرين . وقتي هم که يه جاشو متوجه نميشدند حالا خر بيار باقالي بار کن و از اول براشون توضيح بده که اينجاشواينکار کن و تا اونجايي که جا داشت و ميتونستم راهنمايي کردم جزاين هم کاري نميشد کرد ميدونستم که گرفتن يه ويزا فکسني از يه کشور اروپايي کار زياد ميبره ( گاونر ميخواهد مرد کوهن) .دلم بحالشون ميسوخت همه مثل خودم بودند همه ازاوضاع خرتوالاغ ايران بريده دنبال اين بودند كه بزنن بيرون واز مملکت در برند .به هرحال من سخن فرسايي خودمو کردم چه كاري ميتو نستم بكنم براشون جز اينكه بگم چطور ميشه راحتتر ويزا گرفت وچطور ميشه كه آدم پول بي زبون رو دست يه مشت شاسکول مثلا رابط و آدم پرون نده. ازخانواده ها وخيلي هاي ديگه كه برام تعريف كرده بودند چطور پولاشون رو تااون قرون آخر همينا 2 در كردندو تو جنگل و بيابون قالشون گذاشتند مثل اسلوني , ميلانو ,ونته ميليا , نيس و.....همونهايي كه با من و تو از يك ريشه اند ودر رفاقت فکر ميکني ازبرادر بهت نزديکترند اما تو غربت خيلي راحت به 1 پوفك مي فروشندت.(يه صلوات )

0 Comments:

Post a Comment

<< Home