اگه ان و گوه ارزشی داشت آدم بد بخت بيچاره کون نداشت .معادل این ضرب المثل پرتغالی رو تو فارسی دقيقا نميدونم چیه شايد گلیم بخت کسی را که بافته اند سیاه //به آب زمزم و کوثر سفید نتوان کرد.
يا هر چی سنگ جلوی پای بدبخت لنگه .و يه ورزن جديدتر
يا مدل بی ادبياتی معاصر که ميگه " دو تا چيز که هيچ وقت نميخوابه يکی شانس آدم خوشبخت يکی معامله و شمبول آدم بدبخت" نميدونم هر چی هست اگه شانس رو نياره کسی خودشم جر بده بازم افاده نميکنه. از پراکنده نويسی های بالا ياد يه حکايتی افتادم که چند سال پيش يه جا خونده بودم.ميگند يه نفر بدبخت بيچاره تو بيابون گير يه مشت دزد اورانگوتان ميفته, ميبرن ميگردنش يارو آس و پاس چيزی ازش در نمياد. بش دوغ ترش ميدن که اگه طلا ملاهای رو خورده موقع ريدنش پيدا کنن . طرف وسط دوغ خوردن خندش ميگيره, ميگند چه مرگته برا چی ميخندی جاکش!? ميگه : يه زمانی تو ولايت خودمون مرغ و کباب ميخوردم ان و گوه ميريدم حالا اینجا شما کسخلا دوغ ترش ميدين ميخواين براتون طلا برينم.
0 Comments:
Post a Comment
<< Home