گنه کرد در بلخ آهنگری
بلبلی خون دلی خورد و گلی حاصل کرد.............باد غيرت بصدش خار پريشان کرد
منت خدای عزّوجل را که به هر کسی فرو ميکند ممد حيات است
چون در مياورد مفرح ذات.
خداوند رب العالمين را سپاس که هيچگاه ازين بنده عاجز و
درمانده غافل نبوده و بموازات تنگ تر شدن کاليبر حقير و جهد
روزانه در راستای فراهم آوردن لقمه ی قوت لايموت و زندگی
شرافتمندانه تر همواره چنان کون و مون این بنده خطا کار را
مورد الطاف و عنايات خويش قرار داده ست که از موهبت قربتش
شرر بر دل و جگرم افتاده ست.
دلا بسوز که سوز تو کارها بکند / نياز نيم شبی رفع صد بلا بکند/
قنبل به هوای انداز و دل خوش دار / که گر مدعی سفت نکند خدا بکند.
و چنين شد که شير پاک خورده ی از مما لک محروسه روس
(سنت پيترزبورگ) و از تبار ميشل استروگف گرز ديک در سيستم تخماتيکی
بانکی بنام ک ب س(KBC) دخول و از آنجايی که سيکوريتی این به اصطلاح
بانک در وضعيت سيکدير قرار داشته و دارد بسی همت گمارده وزآنجا آنچنان تا دسته در آن نهاد (سپوخت) که نفير و ناله ش
زينجا (بروکسل) به هوا خواست.
این بفاک رفتن های مکرر چيز غريبی نبوده و سالهاست که با ماتحت
بنده آشناست (این گرگ سالهاست که با گله آشناست) چيزی که يه مقدار
عجيبه اینه که این اورانگوتان ها با این کوکبه و دب دبه و دستگاه عريض
و طويل بانکی و این همه ادعا چطوری بوده که از سال 2008 به اینور عجالتا
سه بار تا گند بهشون رفته يعنی هر دفعه اومدن تو محيط اینا خيلی
خوشگل جارو کردن بعدم ترکمون زدند و رفتن و اینام مجبور شدن پول
ملت رو يه جوری بدند! اونوقت جاکش ها برا اینکه ريده نشه تو اسم
و رسم بانکشون مياند تو پيت ميگوزن که مشکل از بانک نبوده و مشکل
از نحوه نگهداری دارنده ی کارتها و مشتری هامون بوده! اروا ننتون
دست بيل تويسرکان بهتون... کنتور که نداره پس همينطور کرسی شعر
تفت بدين!
با این اوضاع احوالات قمر در عقرب اقتصادی و بحران مالی و بانک
تخماتيکی مثل این نکنه فردا بياند کون وارونه بدن و ادا اصول در بيارن
ما که شانس نداريم دقيقا ميمونه عين قوانين مورفي که اگه یک حالت برای به فاجعه رسیدن کاری وجود داشته باشه، همون یک حالت اتفاق می افته.
برا خاطر همين افتادم دنبال يه وکيل که بتونه دو زارِ ما رو زنده کنه
زودتر که ديگه آهی در بساط نمونده ! چرا که بزرگان گفته اند:
عزت مرد به تخم ست و رفاقت به منال/هر که این هر دو ندارد برود رو به زوال.
منتاها برا این دو زار پول موندم وکيل پولی بگيرم يا ازين تسخيری ها که
تو جلسه دادگاه با تخماشون شروع ميکنن يه قل دو قل کردن!
پولی که نمونده برامون بديم وکيل پس ناچاراً مورد دوم رو عشقست
ديگه فکر کردن تو این وضعيت انتخاب وکيل ميشه حکايت يارو حاجيه که ميخواسته
فرداش بره دادگاه از رفقاش پرسيده بود به نظرتون فردا چی بپوشم
خوبه , که قاضی با نيگا کردن به سر و وضم فکر نکنه اوضامون روبراست
يا بر عکسش فکر کنه يه وقت بدبخت و گدام!? هر کسی يه نظری می پروندهِ
تا آخر دست يکی ميگه: هان ....يادمه
دختر خاله ي ما هم ميخواست شوهر کنه فردای عروسيش از خواهرم
ميپرسيد چی بپوشه تو عروسی و دم حجله رفتن , يه لباس همچين تنگ و چسبون
بهتره يا يه چيزِ راحت و گل و گشاد! يارو حاجيه در مياد ميگه :آخه
مرتيکه..! ارتباط حجله رفتن دختر خاله ت چه دخلی به دادگاه رفتن
من داره!? يارو ميگه : دِ خب هان... ارتباطش اینه که در دو حالت هيچ توفيری
نميکنه چی بپوشی در هر صورت بفاک خواهی رفت!