2006/01/31

پدر يه خانواده

.. از ديروز حرفاي دختر کوچيکه يه خانواده ي راننده اتوبوس شركت واحد(يعقوب سليمي) اينقدر ريده تو حالم که نفهمم چي دارم ميگم از خودمم حالم بهم ميخوره اينکه بشنوم نتونم گهي بخورم اينکه يهو مثل وحشيا ريختند تو خونه و از دم گرفتن زن وبچه شو جلو چشم همه زيرمشت و لقد دبزن فحش و چار واداري هم که رو شاخشه. اي گوه تو اين زندگي که سگ اين خواري و ذلت رو نميکشه که ما ميکشيم ..! زير لبم کلي فحش ودري وريه.... فقط اينقدي که لااقل ميتونستم بهتر دهن چهاتا اون نخاله ها رو سرويس کنم ايني که فقط اينجا بيام بشاشم بشون ارضام نميکنه.من که خودم واسه مردم و ملتم نتونستم گهي بخورم اما خيلي بايد جاکش باشم که از ديدن روزگارشون دلم خون نشه و براشون تکوني بخودم ندم.خاتمي شاشيدم به اون موجوديتت که 8 سال رياست کردي و امروزمون اينه .... در اين ميدان که ميبندند پاي شهسواران را *** توطفل هرزه پو بايد کني اينچنين کارها

2006/01/22

اين درسته که بعضي وقتا بعضي رفاقتا حالت گه خوردن بهت دست ميده ولي بعضي وقتام خرکيف ميشي ميبيني با يه آدم تحصيلکرده و سرزنده و باجنبه ي سر و کارت افتاده که امروزه نسلشون رو به انقراضه اونم تو اين خراب شده ي ما که اغلب اين وزغا از اونور پشت بوم افتادند .وقتي طرف با ده دوازده سال تفاوت سني [بزرگتر ازمن] تو ياهو بعد از نيم ساعت صحبت ديکانستراکشن ميگه :"حالا کتاب چي سراغ داري ؟" براش همون موقع يه لينک پورنو [اونم نوع بدجورش که ترافيکش زياده] ميفرستم ميگم: نظرت چيه ؟ خيلي خونسرد معلومه از شوخي خرکي من جا نخورده ميگه :" قربونت شم اين کتابت اينقدر چيز اضافي لاش گذاشتند که اصن نميشه مطلبو گرفت و خوند!!" همين خلق خوشت منو کشته..غلام همت آنم که زير چرخ کبود***زهرچه رنگ تعلق پذيرد آزاد ست.
اينم چندتا ويدئو مال يه برنامه طنز تو مايه ساعت خوش که تو يکي از اين کانالهاي مملکت شهيد پرور وتيکه پرورمون چند وقت پيش پخش ميشد ومن به طرز فجيعي ازشون خوشم ميومد.

2006/01/13

افکار برجسته

اين دخترک بيلو روس مضاف بر برجستگي سينه و اندام خوبش , افکارش هم برجسته ست,ضمن اينکه امتيازات خوش خلق و خوش رختخواب بودنم داراست .وقتي بش گفتم مرد اونيه که در خونه رو با كونش باز کنه بعد از توضيح و تفصيلات دو زاريش که افتاد چنان لباي هوسناک و اندام لوندش تکون خورد که نزديک بود ارتعاشات روحانيش در من تزلزل ايجاد و شديدا بش نظر سو پيدا کنم اونم يه چي پروند که ربطي نداشت اما بفمي نفمي يه نمه از جمله ي من اخلاقي تر بود ميگه: تو زندگي مرد حکم سر رو داره زن هم مثل گردن , و نهايتا سر روي گردن ميچرخه. [حتي وقتي که تا خرخر گردن تو گو گيرکرده باشي]

2006/01/08

شخصيت کافه ي

هان چطوره ؟اين يکي بم مياد يا ميره ؟!!!
_عين آدمايه با شخصيت شدي !خوبه همينو ور دار..
خيلي ممنون !!!
يه ساعت بعد تو کافه :
بذار من حساب ميکنم شيريني پالتوم Ok ؟!!
نشستي دو ساعت بر و بر منو نگام ميکني..!! کوفت کن بريم ديگه..
_نع... موندم با اون دماغ گنده عين گوني برنجت چطور اينقدر دلت بزرگ و مهربون بود که پول دو تا كافه دادي ..
تو دو مرتبه کس شعر پرتاب کردي.. اينا رو باز تو اون وبلاگت بگي دلخور ميشما وجدانا ميگم!!
_نه والا دمت گرم ديگه..!! آدم که واسه رفيقش اين جنگولک بازيا رو در نمياره ..

2006/01/04

تف بگور هرچي بي صفت

اين رفيقيمون رفته اينجا يه ترکموني زده ديده ترکمونش رو پاک و پوک کردند يا حالا ملاخور نميدونم! اصلا تو مملکتي که استخدام شدنش منوط ميشه به از بر کردن رساله توضيح المسائلي که سر و تش رو بزني خلاصه ميشه به آداب خلائ رفتن و باد و بول و حيض و غائط ,از يه طرف ديگه هم چاه و عريضه نوشتن ميشه تمام هم و غم يه پرزيدنت اورانگوتان و يه مشت کسميخ دور و برش , بايدم حسين اکسيژن ماکسيما باز و منيژه دماغ و شيما سيلکونش مراتب سپاس و ارادت خودشون [پدر سوختگي و خايه ماليشون] رو با زور چپون کردن يه مستراحي ديگه واسه محمليات ريجستور خيمه شب بازي اصلاحات آقاي عبا شکلاتي و ليمويي , مبتکر ايده "گو به گور تمدنها" نشون بدند , حالم ازتون بهم ميخوره, بي صفتهاي نون نرخ روز خوري که يه جو غيرت نداشتين ازتون نميگذرم [شيرمو حلالتون نميکنم!]. پفيوز هاي روزگار همت کنيد ببينين با دنياي سايبر ميتونين يه مصدق ديگه از عبا شکلاتيتون بسازين دسته بيل تويسرکان بهتون بدبختا اينقدر خايه مالي نکنين آخر فيلم همتون ميميرين .